آوانازنازیآوانازنازی، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 26 روز سن داره

آوای خوش زندگی مامانی وبابایی

بدون عنوان

                    سلام عزیز مامان الهی قربون دخترم بشم که هر وقت مامانی میادپای کامپیوتر اینقدر گریه میکنی که مجبور میشم از ادامه کارم انصراف بدم چند با هم از کارایی که تو این چند روزه انجام میدی تو وبلاگت نوشتم ولی نمیدونم چی شد که همه پرید. مدتیه که مثل طوطی بعضی چیزایی که برات امکان داره تکرار میکنی.مثلا یک روز با هم رفتیم تو یک بوتیک.یک دختر کوچولو بود که با خواهر ومامانش اومده بودن خرید.اون دختر کوچولوخواهرشو صدا کرد ابجی،تو هم زود گفتی: ابدو وحالا کلمات دیگه: سما :مما          ...
26 تير 1391

بدون عنوان

سلام عزیز مامان یک عالمه امروز برات نوشتم از شیرین کاری ها وکلماتی که تازه یاد گرفتی ولی متاسفانه نمیدونم چی شد همشون پرید. خب اشکال نداره یکسری دیگه بعدا مینویسم ولی الان خیلی خسته شدم. تا بعد بی نهایت ...
21 تير 1391

بدون عنوان

سلام دختر گلم.صبح قشنگت بخیر الان که دارم این پست رو برات میذارم سرکار خانوم از فرصت استفاده کردین ودارین اتاق رو بهم میریزید هی میای از کشوی زیر کامپیوتر چیزی بر میداری وتا میخوای برگردی سرت محکم میخوره به میز و اما از دیشب.دیشب با بابایی رفتیم خونه مامان بزرگی وبعدش اونا هم حاضر شدن و همه با هم رفتیم پارک ملت.پارک خیلی شلوغ بود ولی بلاخره یک صندلی پیدا کردیم.نشسته بودیم داشتیم در مورد داماد کردن عمو جون صحبت میکردیم که یهو یک پیشی از دور وبرمون رد شد واز اونجا که دخترم دل شیر داره خودشو انداخت تو بغل مامانیش وتا پیشی جون اون دور واطراف رژه میرفت تموم حواست پیش اون بود وقتی هم که رفت نفس راحتی کشیدی وگفتی اینا(یعنی رفت)وهمه کلی از...
17 تير 1391

عید نیمه شعبان بر تمام شیعیان جهان مبارک

سلام عزیزدلم عیدت مبارک.امروز روز تولد امام زمان جونمونه دیشب که شب عید بود با بابایی رفتیم پارک ومامانی هم که اون فضای ورزشی رو دید جو گرفتش وشروع کرد با وسایل ورزش کردن.از این وسیله به اون وسیله.که بلاخره جنابعالی اومدین نزدیک یکی از وسایل ومامانی هم حواسش نبود ومحکم به دختری اصابت کرد.ببخش مامانو.الهی بمیرم کلی گریه کردی ولی زودبرات شیر درست کردمو خوردی وساکت شدی ولی نق نق هات شروع شد مجبور شدیم زود برگردیم خونه   امروز صبح هم با هم دیگه رفتیم بیرون وکلی خرید کردیم البته خرید شکم نه خرید پوشاک   شنبه هم تولد خاله جونه که با هم رفتیم براش کادو بخریم ولی مغازه ها بسته بودن. راستی انشاا... خاله جون اینا که از دو...
16 تير 1391

پارک ملت

سلام نی نی ناز مامان امیدوارم همیشه سالم وسرزنده باشی. وحالا یکمی از دیروز برات مینویسم. دیروز عزیزم خاله جون اینا همه رفتن مسافرت شمال.مامانی هم که خیلی دلش گرفته بود به بابایی ÷یشنهاد داد که ما هم بریم والی وقتی شرایط اب وهوایی رو سنجیدیم دیدیم که اینقدر هوا گرمه که ممکنه به شما دردونه اسیب برسه وخدایی نکرده گرما زده بشی بهمین خاطر از سفر منصرف شدیم.ولی مامانی خیلی دوست داشت بره سفر چون چند ساله نتونسته بره مسافرت. از صبح هم که بیدار شدی خیلی اذیت کردی انگار یک چیزی کم داشتی اونم هم بازی های هر روزه ت  یعنی سما وسنا وداداشی.چپ رفتی راست رفتی یا بهونه گیری کردی یا گریه بخاطر دندون دراوردنتم شکمت شل شده دیگه حالا حساب کن ...
13 تير 1391

مامان میتونه

سلام نفس مامان ببخش که چند روزه برات هیچ پستی نذاشتم اخه مامانی انشاا...حسابی تصمی گرفته خوش تیپ کنه بخاطر همین یک وبلاگ برای خودش درست کرده وبیشتر مشغول وبلاگ خودشه و با دوستاش در راه کاهش وزن تبادل اطلاعات میکنه. شما هم کماکان مشغول وروجک بازی وشیطنت هستی.کارایی هم که انجام میدی اینه: تو ماشین که میشینیم اول از همه دستت میره بسمت پخش ماشین وتا صدای سی دی در بیاد صد تا دکمه رو فشار میدی بعد که صدای سی دی در اومد شروع میکنی به رقصیدن که بنا به اهنگ که اروم یا شاد باشه تکون دادن دست وبدنت فرق میکنه.اگه اهنگ شاد باشه دستاتو بالا هم میگیری وخودتو عقب جلو میدی.الهی قربونت بشم با این رقصیدنت. هر جا مهمونی هم میریم اول ساکتی ولی بعد چند دقیق...
11 تير 1391

دندون کرسی های اوا

سلام دختر گلم دندون کرسی هات مبارک. البته ناگفته نماند یکمی نق نقو شدی واوضاع شکمت هم خوب نیست ولی وقتی میبینم داری دندون در میاری احساس میکنم کم کم دخترم داره بزرگتر میشه. این چند روز که داری دندون در میاری ونق میزنی فقط وقتی سما وسنا ودادپیشتن یکم بهتری.البته ناگفته نماند که بعد از یکم بازی با سنا جون یکجورایی میزنین به تیپ وتار هم ولی رابطه ت  با سما ودادا بیسته بیسته.                                            &nb...
6 تير 1391

بدون عنوان

سلام عزیز مامان انشاا...همیشه سالم سرزنده باشی ودر همه چیز تعادل رو حفظ کنی مخصوصا در خوردن که ادم هر چی میکشه وهر بیماری که سراغش میاد از پر خوریه مامانی هم بعد زایمان شما دختر گل یکمی رزیم غذایی شو رعایت نکرده والان مجبوره رزیم بگیره ولی شما باید یاد بگیری که از هر غذایی به اندازه نیاز بدنت بخوری. خب بگذریم از این حرفا. حدود یک هفته ای هست که چند تا کلمه یاد گرفتی.مامان،بابا،مما(سما)،دادا(یعنی داداش که به پسرخاله محمدمیگی)،اب،هاپو. قربون حرف زدنت بشم. دیروز هم خاله نسترن جون(دوست مامانی)با امیرعلی جون اومده بودن خونه مون که مامانی خیلی خوشحال شد چون دوست جونش رو مدتی بود که ندیده بود ولی شما دو تا جوجه اینقدر باهم جنگ و ج...
4 تير 1391
1